صبحی مادری برای بیدار کردن پسرش رفت.
مادر: پسرم بلند شو. وقت رفتن به مدرسه است.
پسر: اما چرا مامان؟ من نمی خوام برم مدرسه.
مادر: دو دلیل به من بگو که چرا نمی خوای بری مدرسه.
پسر: یک اينکه همه بچه ها از من بدشون می یاد. دو همه معلم ها از من بدشون می یاد.
مادر: اُه خدای من! این که دلیل نمی شه. زود باش تو باید بری به مدرسه.
پسر: مامان دو دلیل برام بیار که من چرا باید برم مدرسه؟
مادر: یک تو الآن پنجاه و دو سالته. دوم اینکه تو مدیر مدرسه هستی !
مردا هیچوقت بزرگ نمی شن
هیچوقت مغز قدّ نخودشون رشد نمیکنه
هر روز بی فکر تر و .... تر میشن
دیگه چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:: بازدید از این مطلب : 893
|
امتیاز مطلب : 144
|
تعداد امتیازدهندگان : 48
|
مجموع امتیاز : 48