گمشده
نوشته شده توسط : یلدا

پيداست غم عشق تو از رنگ نگاهم

سوگند به چشمان تو حاشا شدني نيست

بي مرهم اعجاز نگاه تو عزيزم

اين کهنه ترين زخم مداوا شدني نيست


بعد از تو نبندم دل به ... آري

عشق دگري در دل من جا شدني نيست

باور بکن اين زندگي اندر منظر من

بي منظر چشم تو زيبا شدني نيست

افسرده ترين است دلم بي تو بهارا

اين باغ خزان ديده شکوفا شدني نيست

يخ بسته وجودم ز زمستان جدايي

برف غمت از دشت دلم پا شدني نيست

گفتم ببرم خاطره ي عشق تو از ياد

هر چند که کوشيده ام اما شدني نيست


ديريست به دنبال تو ميگردم و افسوس

اين گمشده انگار که پيدا شدني نيست

 

فراموشم کردی ولی دلم هنوز تو رو میخواد

ترسم از اینه یه روزی اسمم به خاطرت نیاد!!!!!!!!!!!!!!

یه روزی!!!!!!!

هیییییییییییییییییییییییی





:: بازدید از این مطلب : 2059
|
امتیاز مطلب : 1169
|
تعداد امتیازدهندگان : 367
|
مجموع امتیاز : 367
تاریخ انتشار : 16 / 7 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
رها در تاریخ : 1389/7/17/6 - - گفته است :
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آي
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوي ، در بگشاي

منم من، ميهمان هر شبت، لولي وش مغموم
منم من، سنگ تيپاخورده ي رنجور
منم ، دشنام پس آفرينش ، نغمه ي ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بيرنگ بيرنگم
بيا بگشاي در، بگشاي ، دلتنگم
حريفا ! ميزبانا ! ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج مي لرزد


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: