واسه اینکه از تو دورم به تو مدیونم
واسه کشتن غرورم به تو مدیونم
تو که حرمتُ شکستی پای عهدت ننشستی
گرچه بازم تو نیازم لحظه هامو بد میبازم
به تو مدیونم
واسه ی چشای خیسم به تو مدیونم
اینکه از غم مینویسم به تو مدیونم
اینکه بی جونم و سردم اینکه بی روحم و زردم
پیِ آرامشی که بردی و من پیِ ش میگردم
به تو مدیونم
به تو مدیونم غرورمو شکستی عینه شیشه
به تو مدیونم که کُشتی دلمو واسه همیشه
به تو مدیونم منو دادی به این ده ها بهانه
به تو مدیونم واسه بغض عمیق این ترانه
به تو مدیونم عزیزم واسه این حال مریضم
اگه مثله بُرجه سنگی جلوی چشات میریزم
به تو مدیونم
به تو مدیونم و دِینمو اَدا میکنم حتماً
نشونت میدم چه رنجی داره هرچی کردی با من
واسه اینکه تو خجالته محبّتات نمونم
جونمم میدم و میبینی,پایه حرفمم میمونم
این آخرین پستِ منه
دیگه دلم نمی خواد این وبلاگ و اسمشو مطالبش منو یاد گذشته بندازه
اگه دل شکستن زرنگیه حتماً یکی زرنگتر از خودت پیدا میشه که احساستو به بازی بگیره
تو رو به خدا و عدالتش میسپرم
مطئن باش و برو ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست و چه زشت
به من و سادگی ام خندیدی به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بودتو برو ، برو تا راحتتر
الکساندر دوما میگه : هیچ وقت قول یک پسر بچه را جدی نگیر! اما همیشه از تهدیدات یک دختربچه بترس...
""خدافظ""
:: بازدید از این مطلب : 2488
|
امتیاز مطلب : 1284
|
تعداد امتیازدهندگان : 390
|
مجموع امتیاز : 390