توی شادی توی غصه خاطرات تو باهامه

تو فراموشم نمیشی غم دوریت تو نگامه

اگه که یه وقت می خندم نذار اونو پای شادی

مردم از وقتی که رفتی منو به فاصله دادی

گاهی وقتا شب میمیره توی جشنای ستاره

به خدا خنده ی تلخم تو رو یاد من میاره

بیا و اشکامو پاک کن به خدا تنهای تنهام

فقط شوق غم نوشتن رمقی نداره دستام

می بینی رفیق من شد یه ورق کاغذ بی جون

می نویسم این هوا رو که شدم داغونه داغون

تو فراموشم نمیشی با یاد تو ا که زنده م

حرف من راس بود و بی تو از ته دل نمیخندم 

چی فکر کردن این آدمای مسخره؟؟فکر میکنن کین؟؟چین؟؟چقدر اعتماد به نفس دارن که هر حرکت تو رو به نفع خودشون تعبیر میکنن؟؟؟

پسره مسخره ی غد.......

فکر می کنی خیلی تو کفتم؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!

مسخره ست!!!!!!

آخر این جاده کجاست؟؟

                                  جاده چرا بی انتهاست؟؟

برای چی مسافریم؟؟

                                 آخه باید کجا بریم؟؟

سهممون از سفر چیه؟؟

                                    چشم انتظارمون کیه؟؟

من هنوزم نمیدونم آخر این جاده کجاست؟؟

                                                            کاش یکی بود به ما میگفت جاده چرا بی انتهاست!!

من هنوزم نمیدونم برای چی مسافریم؟؟

                                                        توی هجوم فاصله آخه باید کجا بریم؟؟

من هنوزم نمیدونم سهممون از سفر چیه؟؟

                                                           اونور جاده های دور چشم انتظارمون کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مرا بر ململ چشمت بیاویز که من قندیل معبد های دردم

از این راه پر از هجر و مصیبت قسم خوردم که دیگر بر نگردم

دلم مثل یه دیوار شکسته خرابه پیش طوفان نگاهت

تو جنگ نا برابر با دل من منم مغلوب چشمون سیاهت

بذار تا از خمار چشم آهوت دل شیدایی من باز بشه مست

بذار مرهم عشقو روی قلبم که گنج زخم غربت درد کهنه ست

به روی شونه های مهربونت سر دلتنگیامو سایه بون باش

برای این سر سودایی من بیا آواز آهنگ جنون باش

حالم خوب نیست

دلهره دارم دلشوره دارم میترسم

نکنه........................

نه نباید اینجوری باشه...نباید...نباید...نباید...

خدایا خودت کمکم کن........میترسم......................میترسم...........

از آینده میترسم.......از این اتفاقایی که هر روز حالمو خراب میکنه.......................

نمی خوام تنهاتر از اینی که هستم بشم.

خدایا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خداحافظ برای تو همیشه حرف آخر بود

همیشه حتی وقتی که چشام از عشقه تو تر بود

ندیدی عشقمو هرگز تا وقتی روبروم بودی

نفهمیدی تو این دنیا تو تنها آرزوم بودی

محاله بغضمو این بار به دسته گریه بسپارم

سکوتم عادته اما یه دنیا درد دل دارم

تو رفتی و چشام خشکه تو قلبم اما آشوبه

خیالت بیشتر از دستات برای حال من خوبه

فراموشم نکن حتی اگه عشقم برات کم بود

شبا یادی کن از اون که یه عاشق نه یه آدم بود

تو قلبت جایی واسم نیست نمیگم کسی رو داری

اما دیگه مطمئنم که میخوای تنهام بذاری

دیگه دستاتو ندارم دیگه چشمات مال من نیست

اون نگاه جست و جو گر این روزا دنبال من نیست

نمیگم داری میگردی دنبال یه عشق تازه

اما کوله بارو بستی در به روی کوچه بازه

تو میری من نمیدونم که گناه من چی بوده

اما هر دلیلی باشه واسه رفتن تو زوده

چی بگم من از درونم تو همه چی رو میدونی

همه حیرتم از اینه چرا پیشم نمیمونی؟

من هنوزم نمیدونم تو مسافر کجایی؟

نمیدونم کجا میری توی قرن بی وفایی؟

من که عاشق تو هستم یعنی با تو تا همیشه

یه مثل شنیده بودم که فراموشم نمیشه

"خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد

خواهان کسی باش که خواهان تو باشد"

تو ای همدم امروزی

تو می دونی که تنهام من

نخواه از من که عاشق شم

چیزی از عشق نمی خوام من

بیشتر شبیه بازیه

من از این بازی بیزارم

گریزونم از این تکرار

بدونه عشق دوست دارم

نه می خوام عاشقت باشم

نه میخوام عاشقم باشی

که یک روزی پیشت نیستم

اسیر دست غم باشی

فقط میخوام که تو باشی

فقط میخوام که من باشم

دوست دارم بدونه عشق

بذار من با تو پیداشم

اگه بیزارم از هر عشق

اگه عاشق نمیشم من

از این دروغ تکراری

که هر دم وعدشو میدن

بجای این همه تکرار

بجای این همه تزویر

دوست دارم بدون عشق

دوست دارم بی هیچ تعبیر

نه میخوام عاشقت باشم

نه میخوام عاشقم باشی

که یک روزی پیشت نیستم

اسیر دست غم باشی

فقط میخوام که تو باشی

فقط میخوام که من باشم

دوست دارم بدونه عشق

بذار من با تو پیدا شم

دوستان عزیز!

سلام

متاسفانه یکی از دوستام تصادف کرده و تو کماست.

از همتون میخوام که "واسش دعا کنید"

همیشه بعد هر توفان میشه آرامشو حس کرد

میشه به زندگی خندید تو اوج هر غروب سرد

باید پروازو باور کرد قفس چیز عجیبی نیست

که تنها راه خوشبختی رهایی از غریبی نیست

نمیشه از کویری خشک مسیر رویشو پرسید

باید از قطره ای بارون نگاه گندمو فهمید

غم امروزمون راهی به سوی شادی فرداست

تحمل کردن سختی تو اوج خستگی زیباست

همیشه زندگی بخشیش دچاره جبر و تقدیره

کنار ساحل دریاست که آبی معنی می گیره

همیشه فرصتی واسه نگاه کردن به دنیا هست

تو ظلمت ترین شب هم یه راهی رو به فردا هست

روبروی من سرابه بخت من همیشه خوابه

تو دلم جای یه زخمه بی تو زندگیم عذابه

توی این شهر سیاهی می دونم تو بی گناهی

واسه ی من تا همیشه قشنگترین اشتباهی

حالا دیگه خوب می دونم به تو رسیدن محاله

برای گذشتن از من دل تو چه بی قراره

حالا هرشب بی تو قلب من میگیره

منو تهدید می کنه بی تو میمیره

صدای رفتن تو, تو گوشم انگار

میگه از پیشم برو خدانگهدار

میدونم که انتظار فایده نداره

دل من همیشه زرد و بی بهاره

صدای رفتن تو, تو گوشم انگار

میگه از پیشم برو خدانگهدار

راستشو بخواید یه چند روزیه یه حس جدید داره تو وجودم  وول میخوره!!!اولش نخواستم جدی بگیرمش اما...

اما دست از سرم برنمیداره!!

آخه فک میکردم حداقل تا سه چار ماه دیگه این حس رویایی به سراغم نیاد.اما...

اما خوب دلش خواست زودتر بیاد!!!

یه حس خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووبخیلی خوووووووووووووووووووووووووووووووووووب

فراااااااااااااااااااااااااااااااااااامووووووووووووووووووووووووووووووووشیییییییییییییییییییییییییی!!!

                                         فراموش کردن

                                        آدم مسخره ای

                                           به اسم

                        بچه پررووووووووووووووووووووووووووو!!!

و البته از اون جایی که "نیروی عشق" از بین رفتنی نیست(بلکه از انسانی به انسان دیگر منتقل میشود!!!!!)

به اطلاعتون میرسونم که این نیرو به چه صورت تقسیم شده!!

میتی جون30%

جدل جون 5.99%

عرفی جون60%

4.1%هم ...نمیدونم والا!!باید با یلدا دنبال شخص جدیدی بگردیم واسه انتقال دادن اون 4.1%!!!!

معرفی این اشخاص بماند برای بعد!!!

و اما داخل پرانتز این نکته رو هم بگم که امروز توسط چند تا از بچه شهرستانی های کلاسمون به طرز مسخره ای ضایه شدیم!!!نپرسید چطوری چون اگه بخوام تعریف کنم خون جلوی چشامو میگیره!!

آخه بدجووووووووووووووووووور ضایع شدیم!!!!!

فاصلمون یه پنجره ست پنجره رو میشه شکست

میشه که دستاتو گرفت بازم کنار تو نشست

فاصلمون یه پنجره ست برای پیوند دو دست

با یک نگاه پل میشه زد پنجره رو میشه نبست

نتیجه اخلاقی: باید شیشه های گاوداری رو شکست ولی خب رها تو باید درو بشکنی یکم کارت سختتره فقط یکم!

چه اشکالی داره که طوسی یه همچین فکری بکنه؟؟؟هان؟؟؟

برعکس من که تو اوج علاقم از خودم موج نفرت منتشر می کنم تو بدون هیچ احساسی می تونی خودتو الکی الکی رسوا کنی!!!

اصلا دیگه مخ من یکی هنگ کرده نمی دونم چی بگم چه غلطی بکنم..................

خسته شدم.....اه.......مزخرف..........مسخره..............زندگیه لجن............................................

اهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

این چه وضعیتیه آخه؟؟

نمیخوام این زندگی مسخره رو...........

الهی بمیری که هر چی میکشم از دست تو.....تو.......تو.................مغرور........بی احساس..........مسخره......بی خود.........بی مصرف.........................................................سنگ....سرب....یخ.....منجمد......

تو............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تو اون کوه بلندی که سرتا پا غروره

کشیده سر به خورشید غریب و بی عبوره

بی عبور.........تنها................مغرورررررررررر...........بمیر.......................

بمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییر.............

تو نباشی غم دنیا همه رو سرم خرابه(خرابه لعنتی!خرابه)

فکر به خاطره هامون همشون برام عذابه(چی؟؟؟خاطره هامون یادت رفته؟)

چشمای من پر گریه پر آبه!!(واسه همینه همیشه نیشم بازه!!)

ای عشق من!!لبخند بزن!!(فقط لبخند بزن!!نخندیا!!آخه یه مقدار مسخره و بد میخندی!!)

نزدیک تر از جونی به من!!(زیاد جدی نگیر این قسمتو!!)

با من بمون ای مهربون!!عشق منی پیشم بمون!!(میدونم نمیتونی یه جا بند شی!میدونم میری)

یه علاقه ای تو وجودمه که نمیتونم پنهونش کنم(رسوای عالم شدم!خودم میدونم!)

بمون واسه یه بارم که شده نزار قلبمو داغونش کنم(نزار لعنتی!نزار!)

تو که میدونی من دوست دارم!!(نه تنها تو بلکه کل دانشگاه میدونن!!!!)

میگم یلدا!

حالا اگه فک کنه من ازش خوشم اومده چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا چه گلی به سر بگیرم؟؟؟

عجب بدبختییه ها!!

بچه پرروام  که اگه شک داشت با اون گندی که بالا اومد به یقین رسید!!!!!!

خوبه!!!طوسی جونم به جمع معشوقای توهمی من اضافه شد...

مداد رنگی و میتی و کوفت و درد و ...

دیروز یه فال حافظ گرفتم بیت اولش این بود:

هواخواه توام جانا و می دانم که می دانی

که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی!!

فکر کن!! قصه ضایع بازیای ما حتی به گوش خواجه حافظ شیرازیم رسیده!!

رها نگفتم شک نداره هیچ مثل روز براش روشنه؟؟؟!!نگفتم؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آه ای پر و بال من پر و بال خودت!

من را نکشان چنین به دنبال خودت

کالای شکسته را خریداری نیست

این دل که خودت شکسته ای مال خودت...

مال خودت!!!با این گندی که زدی و آبرومو بردی (اونم جلوی میتی!!)این دل مسخره مال خودت...

خیلی رو داری!!!یه دفه میری و یه مدت غیبت میزنه!!بعد دوباره میای و منو هوایی میکنی!!

یلدااااااااااااااااااا!!!با این دو تا دیوونه چه کنیم؟؟؟اون یکی که ساعت 12 تازه از خواب پا میشه و بعد از این که دسشوییشو رفتو آب پرتغالشو(شایدم آب سیبشو!)خوردو دوباره دسشویی رفت و با مامانجونش خدافظی کرد و کیف و وسایلشو برداشتو!!! پول تو جیبیشو از بابایی گرفت و...تازه تصمیم میگیره بیاد دانشگاه!!!

اینم از بچه پررو که معلوم نیست تو اون لونه موش چه غلطی میکنه!!یادم رفت بهت بگم...سر اون کلاس مسخره داشت با اون پسره که بغلش نشسته بود در مورد پول حرف میزد... از تو حرفاش فقط این چند کلمه رو فهمیدم."شماره حساب"و "پول داری؟؟"و"فعلآ ندارم!!"

فکر میکنم حدسمون در مورد این که 6 تا بچن درست بوده!!بودجه ی خانواده به بچه ی آخر که احیانآ "شاهزاده ی سوار براسب "من باشه نمیرسه!!!!

صد رحمت به میتی که حداقل یه موتور داشت!!!نذاشت که این بچه پررو!تازه داشتیم با میتی جون آشنا میشدیم که این مسخره اومد همه کازه کوزه هامونو به هم ریخت...!!

یلداااااااااااااااااااااااا!!با این سلیقه های قشنگمون چه کنیم؟؟؟؟؟؟

تا کی بشینم منتظر تا خبری از تو بیاد

دل دیگه طاقت نداره این انتظارو نمی خواد

تا کی بگم بمون بمون تو این خیال ناتموم

تا کی باید بهش بگم عمرشو پات کنه حروم

تا کی باید گل بچینم بعد اونا رو پرپر کنم

تا کی تو این بهت غریب این انتظارو سر کنم

تا کی باید عاشق باشم عاشق اون که دوره ازم

تا کی باید خواب ببینم اما به رویام نرسم

بسه دیگه بسه دیگه به من بگو که وعده گاهمون کجاست

به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداست

به من بگو کدوم شبه که میرسه به چشم تو

ستاره ی قشنگ من به من بگو به من بگو

تا کی شبامو پس بدم تا تو رو پیدا بکنم

بیا بمون که من شبو پیش تو فردا بکنم

بسه دیگه بسه دیگه به من بگو که وعده گاهمون کجاست

به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداست

البته می تونم حدس بزنم که وعده گاهمون کجاست

بی شک wc!

چون مهمترین اتفاقات زندگیمون داره اونجا رخ میده

از اون گذشته اولین کلمه ای که من با دیدن تو به زبون آوردم همین بود!

البته آخرشو خوردم چون...................!!!!!!

یه وقت فکر نکنی داشتیم دنبال تو میگشتیما!!!!!!!!

یه وقت این خیال به سرت نزنه که وسط خیابون داشتیم زاغ سیاه تو رو چوب می زدیما!!!!!!!!

نکنه فکر میکنی که انقد سر رو صندلی نشستن درگیری داریم واسه تنظیم view مونه!!!

جون تو از این فکرای بی پایه و اساس بکنی دلخور میشم ازت آب سیب خور تازه وارد!!

منم که حتما دختر مهربانم!!!!!!!!!!!!!

و رها دختر گل!!!!!!!!

چرا ما انقد ضایع میشیم؟؟؟

رها فکرشو بکن!!

عمو امشب شکست عشقی ....با دیدن ما کنار 2تا انسان شریف!!

نگاه های شماتت بار!

فکر نمیکنی بهتره دیگه اونجا نریم؟؟!!!

البته آبرو ریخته شده و نمیشه جمش کرد ولی .....................

چه میدونم !رسوای دانشگاه شدیم رفت..........

اگه بخوام ماجراهایی که تو این چند روز برامون پیش اومدو خلاصه کنم فقط کافیه بگم "آش نخورده و دهن سوخته"

چون تو این چند روز(مخصوصآ امروز)کاملآ ناخواسته آبروی نداشتمونو به باد دادیم!!!

و البته بخش عظیمی از آبروی منه بیچاره توسط همون بچه پررو به باد رفت

و اما امروز...

توسط یکی از دوستای طوسی کاملآ زیر نظر بودیم...(دوستش یه هیولای واقعیه!!)

البته اینم بگم که ما زیر نظر شخص دیگه ای به اسم "عمو"هم بودیم که ...

که دیگه امروز با گندایی که زدیم کاملآ از چشمش افتادیم!کاملآ!!!

خلاصه که بی آبرویی بد چیزیه اونم وقتی آدم بی گناهه!

و البته کیه که باور کنه که ما بی گناهیم؟؟؟؟؟؟؟؟

خودم میدونم..."هیچکس"

منتظر بقیه ی ماجرا باشید!

یلدا راس میگه!!

امروز محشر بود!!

اون بچه پرروهه که قبلآ بهتون گفته بودم به طرز وحشتناکی ضایع شد

خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی حال کردم!خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!

اما اون از اونجایی که اسمش بچه پرروه اعتماد به نفسشو هرگز از دست نمیده!هرگز!

و اما خودمم به علت گند زدن در امتحان و یه قضیه ی پیش بینی نشده کمی تا اندکی قهوه ای شدم

و اما طوسی!!

امروز به علت گندی که رو صورتش پیاده کرده بود قیافش خیلی مزحک شده بود!

و هنوز نفهمیدم چرا هر روز ما رو تا دم در دسشویی تعقیب میکنه!!!چرا؟؟؟؟

اما از همه ی اینا که بگذریم...

آآآآآآآآآآخ جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون!بچه پررو امروز به معنای واقعی ضایع شدهوووووووووووووووووووووووووووووووورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!!!

امروز چقدر روز خوبی بود چقدر!!!!!!!!!!!!!!

رها هم قبول داره که امروز فوق العاده بود.........!!!!!!!!!!!

پر از موجودات قهوه ای

پر از ضایع شدن پر از مسخرگی و جالب تر از همه یک امتحان بی نظیر

به اطلاع عموم دوستان می رسونم که یکی از 2موجود مورد نظر امروز به طور کامل و تمام قد قهوه ای شد

هر چند اون که از رو نمی ره.......اصصصصصصصصصصصصصصصصلا!

ولی متاسفانه اود یکی لجن قهوه ایمون کرد........لعنتی مسخره بچه ننه آب پرتقال خور...

من یه روز حال تو رو جا میارم....صبر داشته باش....صبر داشته باش...

حال واسه من تغییر دکوراسیون میده بوفالو....

دنبال ما را میفتی مسخره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ما رو ضایع می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ما رو مسخره می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الهی تو همون دستشویی سقط شی راحت شم از دیدن ریخت نحست........

فکر می کنی من به خاطر تو اومدم اونجا؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!

ننننننننننننننننننننننننننننننننننه!!!!!!

اصللللللللللللللللللللللللللللن!!!!!!!!!!!

با چشای بی تفاوت روبروی من میشینی

میگی هر چی بود تموم شد نمیخوای منو ببینی

روزای خوبمون انگار همه از یاد تو رفته

روبروت گریه نکردن نمیدونی که چه سخته

تو که جای من نبودی وقتی خنده هاتو دیدم

وقتی آخرین کلامو از صدای تو شنیدم

نه تو اونی که میگفتی نه برات یه عشق تازم

فکرشم نکرده بودم این جوری به تو می بازم

فکرشم نکرده بودم این جوری به تو میبازم...

میبازم

میبازم

میبازم

خل شدم رفت...

بمون ولي به خاطر غرور خسته ام برو

برو ولي به خاطر دل شکسته ام بمون

تو رو نفس کشيدمو به گريه با تو ساختم

چه دير عاشقت شدم چه ديرتر شناختم

تو با مني و بي توام ببين چه گريه آوره

سکوت کن سکوت کن سکوت حرف آخره

بمون که بي تو زندگي تقاص اشتباهمه

عذاب دوست داشتن تلافيه گناهمه

ببين چه سرد و بي صدا ببين چه صاف و ساده ام

گلي که دوست داشتم به دست باد داده ام

به موندن تو عاشقم به رفتن تو مبتلا

شکسته ام ولي برو بريده ام ولي بيا

چه عاشقانه زيستم چه بي صدا گريستم

چه ساده با تو هستمو چه ساده بي تو نيستم

نمي دونم چرا قصه ي عشق من هميشه شروع نشده تموم ميشه...

هميشه در حد نگاه ميمونه...

نگاهي که تو واسش هزار تا تعبير داري...

نگاهي که حتي بقيه رو هم قانع ميکنه که....

ولي هنوز نفهميدم تعبير ما اشتباه بود يا نگاه اون غلط انداز...

يا شايدم هر دوش...

شايد ميخواستي دست بندازي منو...مثه خيلياي ديگه که دارن اين کارو باهام ميکنن...

اما من از يه چيز خيالم تخته...

که زود باور و خوش خيال نيستم...

اگه دل بستم به نگاهت بي دليل نبود...

اگه حالا هم مي بيني که دل کندم اينم بي دليل نيست...

اما راز نگاهت واسه هميشه تو ذهنم مي مونه...

مثه يه معماي بي جواب......

ساده نبود گذشتن از تو برام

                                        ساده نبود کوچ تو از لحظه هام

ساده نبود قصه ی بی تو بودن      

                                       ساده نبود هق هق شب گریه هام

چه ساده دل بریدی

                          اشک منو ندیدی

                                                  خطی رو خاطرات

                                                                             قشنگمون کشیدی

چه عاشقونه خوندم

                             چه بی بهونه رفتی

                                                          ناباورانه موندم

که بی نشونه رفتی ...

رفتی

رفتی

رفتی

راستی چرا رفتی؟؟؟؟؟؟نامرد...مسخره...

حالا واسه من میری المپیاد؟؟؟؟؟؟؟

خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی رو داری!!!!

واسه دوستات بستنی میخری و به من تارف نمیکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

کلاس دودر میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بچه پرروووووووووووووووووووووووووووووووو

وقتی نتونستی پاس کنی و یازده ترمه شدی اون وقت میفهمی المپیاد واسه دانشجوی ترم ده آب و نون نمیشه!!البته میدونم داری کشش میدی که از زیر سربازی در بری

بالاخره یه روز حالتو میگیرم بچه پرروووووووووووووووو

اما نمیدونم چه جوری!!!

حالا هرجوری!!ولی حالتو میگیرم

بچه پر روووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

به خاطرت تو این قفس من زنده ام همین و بس

به خاطر تو این نفس هنوز کمی تو سینه هست

به خاطر تو این صدا هر لحظه لرزید با غمی

همیشه من به یادتم بگو تو هم به یادمی

بارونی روز و شبم واسه غمام تو مرهمی

همیشه من به یادتم بگو تو هم به یادمی

خب بگو دیگه لعنتی ..........

مگه میمیری بگی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بزن بارون که دلگیرم

                                   دارم این گوشه میمیرم

بزن بارون که دلگیرم

                                 دیگه آروم نمیگیرم

حالا که خسته و تنهام

                                  حالا که اون دیگه رفته

                                                                        میفهمم تازه این دردو

بزن بارون که عشق اون

                                   هنوز توی نفسهامه

                                                                    دلیل عشق پاک من

ببار شاید که برگرده

                                 تو قلبی که پر از درده

                                                                    ببین از وقتی اون رفته