فاصلمون یه پنجره ست پنجره رو میشه شکست
میشه که دستاتو گرفت بازم کنار تو نشست
فاصلمون یه پنجره ست برای پیوند دو دست
با یک نگاه پل میشه زد پنجره رو میشه نبست
نتیجه اخلاقی: باید شیشه های گاوداری رو شکست ولی خب رها تو باید درو بشکنی یکم کارت سختتره فقط یکم!
چه اشکالی داره که طوسی یه همچین فکری بکنه؟؟؟هان؟؟؟
برعکس من که تو اوج علاقم از خودم موج نفرت منتشر می کنم تو بدون هیچ احساسی می تونی خودتو الکی الکی رسوا کنی!!!
اصلا دیگه مخ من یکی هنگ کرده نمی دونم چی بگم چه غلطی بکنم..................
خسته شدم.....اه.......مزخرف..........مسخره..............زندگیه لجن............................................
اهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
این چه وضعیتیه آخه؟؟
نمیخوام این زندگی مسخره رو...........
الهی بمیری که هر چی میکشم از دست تو.....تو.......تو.................مغرور........بی احساس..........مسخره......بی خود.........بی مصرف.........................................................سنگ....سرب....یخ.....منجمد......
تو............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو اون کوه بلندی که سرتا پا غروره
کشیده سر به خورشید غریب و بی عبوره
بی عبور.........تنها................مغرورررررررررر...........بمیر.......................
بمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییر.............
:: بازدید از این مطلب : 518
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19